نوروز 91
نوروز امسال از تاریخ 90/12/28 الی 12/1/91 به ترکیه شهر کوش آداسی رفتیم من حامله بودم و 2 ماه داشتم اصلا حالم خوب نبود یادم یک روز صبح که حالم به هم خورد تو ترسیدی .
حرف با مزه ای که اینجا زدی این بود یک روز بابا برایت نقاشی ما را کشید یعنی مامان و بهشاد جونی و بابا بهنامی بعدش تو با دیدن نقاشی گفت بابای تو اینجا دماغت کوچک شده عمل کردی و ما کلی خندیدیم .
یک روز داشتم پوشکت را عوض می کردم گفتی مامام الان روز شده دودولم بیدار شده و وقتی پوشک می کنی شب می شه می خوابه و ...
دوستت دارم امید وارم سلامت باشی راستی نی نی کوچو لو را از دست دادیم و تو یکی یک دانه من هستی عزیزم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی